
بازاریابی برند و بازاریابی مستقیم چه تفاوت هایی باهم دارند؟
شاید برای اولین بار است که با دو مفهوم بازاریابی برند و بازاریابی مستقیم روبرو می شود و ممکن است تا کنون شناختی درباره این مفاهیم نداشته باشید. اما در ابتدا این نکته را به یاد داشته باشید که اگر می خواهید کسب و کار موفقی را اداره نمایید، آشنایی و انجام دقیق این دو مفهوم برای شما بسیار مهم است. این دو مفهوم به راحتی می تواند برند و کسب وکار شما را به سرعت ارتقا داده و یا برداشت اشتباه از این دو مفهوم می تواند ضربه بسیار سنگینی را به کسب و کار و برند شما بزند که در نتیجه آن ممکن است منجر به تعطیل شدن کسب و کار شما شود.
در ابتدای مطلب بهتر است کمی با دو مفهوم بازاریابی برند و بازاریابی مستقیم آشنا شویم و سپس به تفاوت ها و نحوه استفاده از این مفاهیم بپردازیم.
بازاریابی برند چیست؟
اگر بخواهیم در ابتدا بازاریابی برند را بصورت خلاصه مطرح کنیم، می توان اینطور بیان نمود که " بازاریابی برند عبارت است از تمامی رفتارها، تبلیغات، چهارچوب ها و.... که باعث تثبیت نام برند در ذهن مخاطب شده و به اصطلاح، فقط بر روی نام برند شما کار شود".
ممکن است این نوع بازاریابی از نوع برخی بازاریابان و صاحبان مشاغل کوچک و بزرگ، امری بیهوده و یا حتی برعکس، به عنوان تنها امر مهم برای رسیدن به نتیجه دلخواه قلمداد شود که هر دو نتیجه گیری کاملا اشتباه است. از مهم ترین انواع بازایابی برند می توان به تبلیغات بیلبوردی اشاره نمود که تاثیر بسیار زیادی در راستای معرفی برند به مخاطبین دارد.
بازاریابی مستقیم
تعریف بازاریابی مستقیم، قابل هضم و ملموستر است. به دلیل اینکه اغلب برندها و شرکت ها در این زمینه شروع به تبلیغ و سرمایه گذاری می کنند.
بصورت کلی " بازاریابی مستقیم عبارت است از معطوف نمودن تمامی رفتارها، تبلیغات، چهارچوب ها و ... برای نمایش محصول یا محصولات به جامعه هدف" بطوری که ذهن مخاطب هدف پس از مشاهده تبلیغ، به سمت محصولی خاص معطوف شود و تصمیم به خرید آن محصول بگیرد.
همانطور که از تعریف هر دو مفهوم مشخص می باشد، این است که هر مفهوم، جهت و مسیر خاصی به رفتارها و نوع تبلیغات یک شرکت می دهد و این دقیقا همان نقطه ای است که می تواند باعث پیشرفت و ترقی چشمگیر یک برند و محصول شود و یا می تواند به راحتی با سیاست گذاری اشتباه، شاهد مرگ یک برند باشیم.
بازاریابی برند برای شرکت ها و برندهایی مناسب می باشد که مخاطبین در گذشته شناختی هرچند محدود از آن برند در ذهن خود داشته باشند و یا در گذشته از محصولات و خدمات آن برند استفاده کرده باشند. به عنوان مثال می توان شرکت سامسونگ را در نظر گرفت که تقریبا تمامی افراد بصورت مستقیم و یا غیرمسقتیم از خدمات و یا محصولات این شرکت استفاده کرده اند. حال، شرکت سامسونگ به راحتی می تواند با استفاده از بازاریابی برند، اقدام به محبوب سازی و تقویت برند خود در جهان نماید.
اما در نقطه مقابل، شرکتی را در نظر بگیرید که به تازگی فعالیت خود را آغاز کرده است و مخاطبان هیچ گونه شناختی از این برند ندارند. اگر این برند مورد نظر اقدام به بازاریابی برند نماید، حتما با شکست بزرگی و تحمل هزینه های زیاد روبرو می شوند. در صورتی که این برند می تواند در ابتدا با بازاریابی مستقیم، اقدام به عرضه محصول و یا خدمات خود نماید تا نام این برند کم کم در بین مخاطبین شناخته شود. سپس می تواند با آغاز مبحث بازاریابی برند، اقدام به معرفی رسمی و قوی برند خود نماید.
بازاریابی مستقیم باعث فروش بیشتر محصولات و پخش شدن خدمات و محصولات در بین مخاطبین هدف شود. اگر یک شرکت یا برند بتواند بین دو مفهوم بازاریابی برند و بازاریابی مستقیم، تعادل و ترتیب مناسبی را ایجاد نماید، به راحتی می تواند مسیر رشد و ترقی را با سرعت بسیار بالاتری پیموده و به اهداف خود برسد.